چه داستانهایی علمیتخیلی دربارهی تسلط اندرویدها بر جهان باشد و چه داستانهایی که به واقعیت نزدیکترند، کتابهای پادآرمانشهری همواره در مرکز توجه قرار دارند. این آثار، که شامل سریهای پرطرفدار تا کتابهایی که تحسین منتقدان را برانگیختهاند، با نقدهای اجتماعی خود نهتنها خوانندگان عمومی را جذب میکنند، بلکه در میان منتقدان ادبی نیز مورد توجه قرار میگیرند و اغلب در فهرست برترین کتابهای تمام دوران هستند. محبوبیت پایدار این کتابها، نشانهای از کنجکاوی جمعی و دائمی ما دربارهی آیندهی جامعه است. از قرن بیستم به این سو، روند پایداری از انتشار کتابها در این ژانر وجود داشته است. برای کمک به شما در انتخاب از میان این آیندههای تأملبرانگیز، در اینجا ۳۰ کتاب پادآرمانشهری و آخرالزمانی برتر که نباید از دست بدهید، معرفی میشود.
این کتابها نسلها را مجذوب خود کرده و روایتهای قدرتمندی از جنبههای تاریکتر جامعه و طبیعت انسان ارائه میدهند. بسیاری از این داستانها جهانی را به تصویر میکشند که در آن رژیمهای سرکوبگر، بلایای زیستمحیطی یا پیشرفتهای کنترلنشدهی فناوری به سقوط تمدن منجر شدهاند. داستانهای آخرالزمانی از طریق ترسیم این آیندههای خیالی، پیامدهای روندهای اجتماعی، سیاسی و محیطی کنونی را بررسی کرده و بهعنوان هشداری جدی عمل میکنند و بازتابی از عمیقترین ترسهای ما را نشان میدهند.
جذابیت این ژانر در توانایی آن برای پرداختن به مسائل پیچیده نهفته است. از استبداد و نابرابری گرفته تا تغییرات آب و هوا و معضلات اخلاقی ناشی از پیشرفت علمی، رمانهای پادآرمانشهری با ارائهی نسخههای افراطی از این چالشها، به ما اجازه میدهند پیامدهای بالقوهی اعمال خود را بررسی کنیم. شخصیتهای این داستانها اغلب با واقعیتهای خشن دنیای خود دست و پنجه نرم میکنند و به خوانندگان نگاهی اجمالی به معنای مقاومت در برابر ظلم، حفظ امید و تلاش برای آیندهای بهتر، حتی در مواجهه با چالشهای بزرگ، ارائه میدهند.
بهترین کتاب پادآرمانشهری و آخرالزمانی که باید بخوانید
محبوبیت پایدار داستانهای پادآرمانشهری در طول دههها، به این علت است که این داستانها همچنان با مخاطبان از فرهنگها و نسلهای مختلف ارتباط برقرار میکنند. در دنیای در حال تغییر، که پیشرفتهای تکنولوژیکی و بحرانهای جهانی غالباً بر اخبار چیره میشوند، این ژانر فضای منحصر به فردی را برای بررسی پیامدهای اخلاقی انتخابهای ما فراهم میکند. خوانندگان بهخاطر داستانهای جذاب و نیز بهخاطر روشی که این داستانها ما را به تفکر انتقادی دربارهی جامعه و مسیر آن سوق میدهند، جذب میشوند.
رمانهای پادآرمانشهری، چه در آیندهای دور و چه در دنیایی مشابه دنیای ما، ما را به رویارویی با واقعیتهای ناراحتکنندهای دربارهی قدرت، فساد و شرایط انسانی دعوت میکنند. به ما یادآوری میکنند که با وجود اینکه آینده نامشخص است، انتخابهایی که امروز انجام میدهیم میتواند عواقب عمیقی داشته باشد. درحالیکه ما در دنیای پیچیده و بههمپیوستهای حرکت میکنیم، درسهای موجود در این داستانها بیش از هر زمان دیگری مرتبط باقی میمانند و همزمان یک داستان هشداردهنده و یک فراخوان برای اقدام برای کسانی که مایل به گوش دادن هستند، ارائه میدهند.
۳۰- «پاشنه آهنین» اثر «جک لندن» (The Iron Heel)
- سال انتشار: ۱۹۰۸
- امتیاز در گودریدز: ۳/۷۷ از ۵
قلمروی «پاشنه آهنین» دنیایی است که در آن انقلاب دیرینهی سوسیالیستی به پیروزی رسیده و دولتهای استبدادی در سراسر جهان حکومت میکنند. در ایالات متحده، الیگارشی (حکومت معدودی از اغنیا و ثروتمندان) به نام برابری حکومت میکند، اگرچه واقعیت این حاکمیت بسیار متفاوت است. در یک لمس فراداستانی، خوانندگان از طریق کشف یک دستنوشته، زندگینامهای که در دهه ۱۹۳۰ نوشته شده بود، با منشأ و مشکلات این جهان آشنا میشوند.
این کتاب که اولین بار در سال ۱۹۰۸ چاپ شد، نه تنها به دلیل اینکه از اولین داستانهای پادآرمانشهری بود که منتشر شد تأثیرگذار است، بلکه به دلیل قدرت پیشبینی شگفتانگیز آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه اکنون الیگارشی بر کاخ سفید حکومت نمیکند، باید به جک لندن و تفسیر او از تحولات سیاسی که در واقعیت فاصله چندانی با آنچه که جهان در قرن بیستم از سر گذراند، نداشت، آفرین گفت.
در بخشی از کتاب «پاشنه آهنین» میخوانیم:
«هیچ یک از آنان در کار خود آزاد نیست. تمام آنها به ماشین سنگدل و بیعاطفهی صنعتی زنجیر شدهاند و دردناکترین قسمت این تراژدی این است که تمام آنها با علایق قلبی بدان بسته شدهاند: این علایق عبارتند از بچههایی که غریزه آنان را به حمایتشان برمیانگیزد، و این غریزه قویتر از تمام اصول اخلاقی بشری است که تا کنون وضع شده است. پدر من، پدر شخص من دروغ گفته، دزدی کرده و انواع اعمال خلاف اخلاق را مرتکب شده است، برای آنکه بتواند نانی به دهان ما، من و برادران و خواهرانم، بگذارد. او یکی از بردگان ماشین بود، او زندگی خود را از دست داد و آن را به دست مرگ سپرد.»
۲۹- «دیوار» اثر «جان لنچستر» (The Wall)
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- امتیاز در گودریدز: ۳/۵۸ از ۵
تغییر، جهان را غرق کرده است و کشور جزیرهای جوزف کاواناگ مجبور شده است دیواری بسازد تا از خود در برابر جزر و مد و پناهجویانی که به عنوان «دیگران» شناخته میشوند، محافظت کند. وظیفهی جوزف به عنوان یک مدافع، جلوگیری از ورود این افراد است، هرچند که در برخی لحظات به وظیفهی خود شک میکند.
این کتاب بهعلت نحوهی پرداختن به مسائل مهاجرت و بیگانههراسی، به درستی «حکایت پادآرمانشهری برای زمان ما» نامیده شده است و به تمام مسائلی که در حال حاضر رسانههای ما را پر کردهاند، میپردازد. از نکات برجستهی این کتاب میتوان به توانایی آن در نمایش آنچه ممکن است چند دههی آینده انتظار ما را بکشد و وادار کردن ما به بررسی آسیبپذیری انسانها در برابر طبیعت اشاره کرد.
در بخشی از کتاب «دیوار» میخوانیم:
نه راه گریزی بود نه مهلتی، همهچیز سیاه و سفید بود، یا مقررات یا هرجومرج، هیچچیز بهجز دیوار و دیگران و همیشه منتظر ماندن نبود، انتظار همیشگی، دریایی بهغایت کینهتوز.
۲۸- «بورن» اثر «جف وندرمیر» (Borne)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز در گودریدز: ۳/۹۳ از ۵
در این نسخهی عجیب از آینده، شهری ناشناخته توسط خرسی بزرگ اداره میشود. اگر این بهاندازهی کافی برای شما عجیب نیست، این موضوع را در نظر بگیرید: موجودی عجیب به نام بورن در خزهای این خرس گیر کرده است. این موضوع تنها از طریق ریچل، دختری که از جستجو و جمعآوری محصولات ساخته شده توسط یک شرکت بیوتکنولوژی به نام کمپانی زندگی میگذراند، آشکار میشود.
رمان علمیتخیلی نامنظم و عجیبوغریب «بورن»، دنیای آسیبدیده از نظر زیستمحیطی را به شیوهای غیرمتعارف به خوانندگان معرفی میکند. ممکن است ورود به سبک نوشتار وندرمیر کمی زمان ببرد، اما داستانی که در انتظار شماست، بهخوبی ارزش وقت شما را دارد.
در بخشی از کتاب «بورن» میخوانیم:
اما ذهن همیشه راهی برای محافظت از خودش پیدا میکند. دژهایی میسازد، اما برخی از آن دیوارها به تله تبدیل میشوند.
۲۷- «بتل رویال» اثر «کوشن تاکامی» (Battle Royal)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز در گودریدز: ۴/۲۶ از ۵
این رمان هیجانانگیز ژاپنی دربارهی گروهی از نوجوانان است که با هیچچیز دیگری جز سلاح به جزیرهای برده میشوند و انتظار میرود تا زمانیکه تنها یکی از آنها زنده بماند، یکدیگر را بکشند. همهی اینها بخشی از یک برنامهی آموزشی نظامی است. با شروع هرجومرج، شویا ناناهارا تصمیم میگیرد بهجای پایبندی به قوانین این بازی وحشتناک، از دوستانش محافظت کند؛ اما با گذشت هر روزی که این نوجوان از دولت ستیزهجو سرپیچی میکنند، جنبهی تاریک ژاپن فاشیست بر او آشکارتر میشود.
اگرچه خط داستان مهیب بتل رویال مانع از انتشار سریع آن شد، اما پس از چاپ از موفقیت بزرگی برخوردار شد و تا به امروز همچنان محبوب است. و اگر داستان شبیه به مجموعهی عطش مبارزه به نظر میرسد، به این دلیل است که سوزان کالینز از داستان مبتکرانهی تاکامی الهام گرفته است.
- ۲۰ فیلم آخرالزمانی برتر تاریخ سینما
۲۶- «پلیس حافظه» اثر «یوکو اوگاوا» (The Memory Police)
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- امتیاز در گودریدز: ۳/۷۲ از ۵
این کتاب در جامعهای اتفاق میافتد که در آن اشیا و افراد بهطور تصادفی ناپدید میشوند، گویی که هرگز وجود نداشتهاند. تعدادی از افراد بدشانس قادر به یادآوری چیزهای ناپدیدشده هستند، اما پلیس حافظه اطمینان میدهد که مردم در ترس از آشکار کردن این موضوع که چیزی غیرعادی را به یاد دارند، زندگی کنند. این کتاب که بهشدت تفکربرانگیز و هولناک است و وزن سنگینی از تراما را به همراه دارد، برای خوانندگانی که به دنبال غرق شدن در داستانها هستند، عاشقان ادبیات پادآرمانشهری و طرفداران نوشتههای احساسی و سنگین، ایدهآل است.
در بخشی از کتاب «پلیس حافظه» میخوانیم:
«اینطوری نیست که چیزی از حافظهٔ من ریشهکن بشه. حتی وقتی چیزی تو حافظهام ناپدید میشه، باز یه ردی ازش میمونه. مثل بذرهای کوچکی که در صورت اومدن بارون دوباره جوونه میزنن. حتی وقتی خاطرهٔ چیزی به طور کامل از ذهنم پاک بشه، باز ته قلبم یه حسی نسبت بهش باقی میمونه. یه حس رنج یا درد ضعیف، یه جور شادی، یه جور غم.»
۲۵- «ما» اثر «یوگنی زامیاتین» (We)
- سال انتشار: ۱۹۲۴
- امتیاز در گودریدز: ۳/۸۹ از ۵
در شهری شیشهای و درخشان در آیندهای دور، انسانها مانند اندرویدها زندگی میکنند. بدون احساسات، بدون شوق و بدون نام. هر انسان با یک شماره شناسایی میشود و تنها یکی از آنها، ریاضیدانی به نام D-503، متوجه میشود که میتواند به شکل متفاوتی فکر و عمل کند. با کشف احساسات خود از طریق روابطش با دیگران، خوانندگان بیشتر با عرفهای عجیب این سیستم توتالیتر و عواقب نافرمانی از آن آشنا میشوند.
اگر داستان این کتاب برایتان آشنا به نظر میرسد، به این دلیل است که الهامبخش بسیاری از رمانهای پادآرمانشهری برجستهی بعدی، مانند «۱۹۸۴» و «دنیای قشنگ نو» بوده است. این کتاب که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد، پیشگامی مطلق در این ژانر به حساب میآید. «ما» نه تنها بهخاطر اصالتش میدرخشد، بلکه در نثرش نیز برجسته است. جملات عمدی کوتاه و روایت خشک آن، هم ویژگیهای منظم و ریاضیاتی راوی و هم بیرنگی دنیای او را برجسته میکنند.
در بخشی از کتاب «ما» میخوانیم:
ادبیات واقعى فقط آنجایى به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد، بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند.
۲۴- «خلعشدگان» اثر «اورسلا کی. لهگوئین» (The Dispossessed)
- سال انتشار: ۱۹۷۴
- امتیاز در گودریدز: ۴/۲۵ از ۵
در این کتاب، نویسنده داستان فیزیکدانی به نام شِوِک را در دو سیاره کاملا متفاوت اما موازی روایت میکند: او از سیاره آنارِس، که آنارشیستی است، میآید و در نهایت به دنیای سرمایهداری اوراس میرسد. این دو داستان که در مکانها و زمانهای مختلف روایت میشوند، بهصورت متناوب بیان میشوند تا بتوانیم ویژگیهای عجیب دنیای متضاد آنها را کشف کنیم.
اگرچه «خلعشدگان» بخشی از یک سری هفتجلدی است، اما قطعاً میتوان بهتنهایی از آن لذت برد. جالب اینجاست که این کتاب در واقع یک رمان پادآرمانشهری است که آزادیهای یک جامعه آنارشیستی را با محدودیتهای یک جامعه سرمایهداری مقایسه و تضاد میکند. با این حال، پادآرمانشهر لهگوئین به عنوان مبهم توصیف شده است، که نشان میدهد معنا و مفهوم بیشتری از آنچه در ظاهر دیده میشود، وجود دارد. باید خودتان کتاب را بخوانید و قضاوت کنید.
در بخشی از کتاب «خلعشدگان» میخوانیم:
«اگر بتونی چیزی رو به عنوان یک کل ببینی، همیشه زیبا به نظر میرسه. سیارهها، زندگیها… ولی از نمای نزدیک، یک دنیا فقط خاک و سنگه. و روز پشت روز، زندگی یک کار سخته، تو خسته میشی و الگو رو گم میکنی. نیاز به فاصله پیدا میکنی، به وقفه. راه اینکه ببینی زمین چقدر زیباست اینه که به عنوان ماه بهش نگاه کنی. راه دیدن اینکه زندگی چه زیباست اینه که از بزنگاه مرگ بهش نگاه کنی.»
۲۳- «چاقو و ایستادگی» اثر «پاتریک نس» (The Knife of Never Letting Go)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز در گودریدز: ۳/۹۷ از ۵
«چاقو و ایستادگی» داستان پسری به نام تاد را روایت میکند که آخرین پسر زنده در پرنتیستاون است، جاییکه همه میتوانند افکار یکدیگر را بشنوند. ما با تاد همراه میشویم که در تلاش است با انتظاراتی که در روز تولدش، وقتی به مرد تبدیل میشود (آخرین پسری که در این شهر به این مرحله میرسد)، کنار بیاید. در میان سر و صدای شهر چیزی پنهان است؛ اما آن چیست؟ پرنتیستاون مکان عجیبی است و زیر این همهمهی دائم، رازهای تاریکی نهفته است که در اعماق دفن شدهاند و میتوانند هر کسی را به جنون بکشانند. اما این راز چیست؟ چرا همه میتوانند صدای درونی یکدیگر را بشنوند؟ وقتی تاد بالاخره به مرد تبدیل شود، چه اتفاقی میافتد؟ چرا در این شهر فقط مردان زندگی میکنند؟ و زنان کجا هستند و چه بلایی سرشان آمده است؟
در بخشی از کتاب «چاقو و ایستادگی» میخوانیم:
فکر میکنم شاید امید همان چیزی است که آدم را رو به جلو میکشد، شاید همان چیزی است که کاری میکند به راهتان ادامه دهید اما خطرناک هم هست، دردناک و پر خطر هم هست و دنیا را به چالش میکشد و دنیا کِی اجازه میدهد ما در چالشی پیروز شویم؟
۲۲- «گذرگاه» اثر «جاستین کرونین» (The Passage)
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- امتیاز در گودریدز: ۴/۰۵ از ۵
داستان حماسی و مهیج «گذرگاه»، روایتگر فاجعه و بقا است و داستان کودکی به نام ایمی را روایت میکند که در شش سالگی توسط مادرش رها شده، تحت تعقیب قرار گرفته و سپس توسط شخصیتهای پنهانی که پشت یک آزمایشگاه دولتی با مقیاس آخرالزمانی هستند، زندانی شده است. اما مأمور ویژه برد وولگاست، پلیسی که برای ردیابی او فرستاده شده است، از این دختر ساکت و خجالتی خوشش آمده و همهچیز را برای نجات او به خطر میاندازد. هنگامی که آزمایش به طرز کابوسواری ویران میشود، وولگاست موفق به تأمین فرار او میشود، اما نمیتواند از فروپاشی جامعه جلوگیری کند، و درحالیکه ایمی به تنهایی، از میان مایلها و دههها، به آیندهای تاریک با خشونت و یأس میرود، با دانش مرموز و ترسناکی پر میشود که تنها او قدرت نجات دنیای ویرانشده را دارد.
در بخشی از کتاب «گذرگاه» میخوانیم:
علت مرگ هر چیزی بود، در صبح زود یکی از روزهای زمستان، پدرش را از پای درآورد. درست همان وقتیکه به طرف کامیونش میرفت تا منزل را به قصد محل کارش در انبار غله ترک کند. فقط آنقدر فرصت داشت که پیش از افتادن و جان دادن، فنجان قهوهاش را روی گلگیر کامیون بگذارد. حتی قطرهای از قهوه روی زمین نریخت.
۲۱- «قدرت» اثر «نائومی آلدرمن» (The Power)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز در گودریدز: ۳/۷۶ از ۵
پنج هزار سال بعد، جهان تحت تسلط زنان است و یک نویسندهی مرد اثری داستانی-تاریخی مینویسد که جزئیات چگونگی شکلگیری این مادرسالاری را نشان میدهد. ایجاد یک کتاب دیگر درون کتاب، به آلدرمن اجازه میدهد بهطرز حیلهگرانهای در مورد مردان اظهار نظر کند. منشأ داستان، که جرقه آن با در اختیار گرفتن ناگهانی ابرقدرتهای الکتریکی توسط زنان زده شد، در قرن بیست و یکم اتفاق میافتد و داستانهای بسیاری از زنان مختلف در نقاط مختلف جهان را در هم میپیچد که این قدرت را پرورش میدهند تا بتوانند وزنهی قدرت خود را در برابر کسانی که آنها را سرکوب میکردند، سنگینتر کنند.
اگر با انتظار یک پادآرمانشهر با برابری جنسیتی وارد این کتاب شوید، ناامید خواهید شد. «قدرت» در قلب خود بههماناندازه که کتابی در مورد نابرابری سیستماتیک است، بههماناندازه دربارهی مشکلات زنان نیز هست. مفهوم منحصربهفرد روایت، پیچیدگی و دشواری شخصیتها با ابرقدرتهای فوقالعاده را بررسی میکند و در نهایت هشداری در مورد جلو رفتن بیش از حد در تلاش ما برای جبران عدم تعادل صادر میکند.
۲۰- «آخرین انسان» اثر «مارگارت اتوود» (Oryx and Crake)
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- امتیاز در گودریدز: ۴/۰۱ از ۵
«آخرین انسان» داستان دو دوست به نام جیمی و کریک را دنبال میکند که در سالهای نوجوانیشان به سمت تاریک اینترنت کشیده میشوند: یک عمل ساده با کنجکاوی نوجوانی که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد. در سالهای بزرگسالیشان، جمعیت جهان پس از یک بیماری عجیب و همهگیر دچار افتی ناگهانی میشود و بازمندگان تمایل دارند تا انسانهای ژنتیکی بهتری خلق کنند. در مرکز این پیشرفتهای تکنولوژیک، جیمی و کریک که اکنون دانشمندی رشد یافته است، قرار دارند.
این کتاب جلد اول از مجموعهای سه جلدی است که تفاوت زیادی با دیگر کتاب اتوود، سرگذشت ندیمه، دارد. به همان اندازه که داستانی دربارهی تأثیرات بههمپیوستهی کودکی است، هشداری در مورد دستکاری ژنتیکی نیز میباشد و سبک نوشتاری چشمگیر اتوود، این پویایی را با چنان عمقی به تصویر میکشد که شما را همزمان با تحسین و اضطراب از اینکه چقدر این تحولات ترسناک میتوانند محتمل باشند، مواجه میسازد.
در بخشی از کتاب «آخرین انسان» میخوانیم:
نمیداند کدام یک بدتر است، گذشتهای که نمیتواند دوباره به دست آورد یا اکنونی که اگر بیش از اندازه روی آن دقیق شود، او را نابود خواهد کرد. تازه آینده هم هست.
۱۹- «کوری» اثر «ژوزه ساراماگو» (Blindness)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز در گودریدز: ۴/۱۷ از ۵
این کتاب که برندهی جایزهی نوبل نیز شده است، در دههی ۱۹۹۰ اتفاق میافتد و نظم اجتماعی شهری را توصیف میکند که بر اثر شیوع یک بیماری عجیب از هم میپاشد. با افزایش موارد ابتلا، کمبود غذا و سوءاستفادهی مجرمان از هرجومرج، حکومت نظامی نظارت را تشدید میکند و قرنطینههایی را به منظور حفظ نظم برقرار میسازد.
در قلب «کوری»، امتناع ما در دیدن خشونت و بیرحمیهایی که از پیش در جامعه وجود دارند، قرار دارد. ژوزه ساراماگو که بهخاطر داستانهای تمثیلیاش مشهور است، در این اثر به اوج خود میرسد: با سبک منحصربهفرد و تصاویر تأثیرگذار خود، بر این واقعیت تلخ تأکید میکند و اهمیت همبستگی و همدلی در شرایط بحرانی را یادآور میشود.
در بخشی از کتاب «کوری» میخوانیم:
راست گفتهاند که کورترین آدمها کسانی هستند که نمیخواهند ببینند.
۱۸- «داس مرگ» اثر «نیل شوسترمن» (Scythe)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز در گودریدز: ۴/۳۳ از ۵
جهانی بدون گرسنگی، بدون بیماری، بدون جنگ، بدون مصیبت: بشریت بر همهی آنها، از جمله مرگ، غلبه کرده است. اکنون داسها تنها کسانی هستند که میتوانند به یک زندگی پایان دهند و این کار را باید برای کنترل جمعیت انجام دهند. سیترا و روئن برای کارآموزی نقش داس انتخاب میشوند، نقشی که هیچکدام آن را نمیخواهند. این نوجوانان باید بر هنر گرفتن زندگی مسلط شوند و بیاموزند که عاقبت شکست در این کار، میتواند به معنای از دست دادن جان خود باشد. کتاب «داس مرگ» جلد اول از یک مجموعهی سه جلدی است که در آن سیترا و روئن میآموزند که یک دنیای عالی، تنها با بهای سنگینی همراه است.
در بخشی از کتاب «داس مرگ» میخوانیم:
طبق قانون، جان هر بیگناهی را که میگیریم باید ثبت کنیم. و به نظر من، همه بیگناه هستند؛ حتی گناهکاران. همهی آدمها گناهانی دارند و با اینحال، همهشان خاطرهای از معصومیت کودکی را به یاد دارند، فرقی نمیکند چند لایه زندگی دور آن پیچیده باشد. انسانیت، بیگناه است؛ انسانیت، گناهکار است و هر دو، حقایقی غیرقابل انکارند.
۱۷- «بلید رانر: آیا اندروئیدها خواب گوسفندهای الکترونیکی میبینند؟» اثر «فیلیپ کی. دیک» (Do Androids Dream of Electric Sheep)
- سال انتشار: ۱۹۶۸
- امتیاز در گودریدز: ۴/۰۹ از ۵
رمان تحسینشدهی فیلیپ کی. دیک خوانندگان را به دنیایی پساآخرالزمانی میبرد، جاییکه زمین به دلیل فجایع طبیعی، غیرقابل سکونت شده است. در نتیجه، شاهد ظهور موجوداتی مصنوعی، از جمله انساننماها هستیم که شبیه به موجودات زنده هستند. یک جایزهبگیر مأمور میشود که شش تا از این اندروئیدها را که باید از میان انسانهای واقعی شناسایی کند، از بین ببرد.
این کتاب پر از هیجان و با دنیاسازی جذاب، از آزمایشهای روانشناختی عجیب برای تشخیص اینکه آیا یک انسان واقعاً اندروئید است یا خیر، تا تعیین وضعیت اجتماعی که توسط مجموعه حیوانات پرورشیافته تعیین میشود خوانندگان را متحیر خواهد کرد. «بلید رانر: آیا اندروئیدها خواب گوسفندهای الکترونیکی میبینند؟» سوالی اساسی را مطرح میکند و ما را به فکر فرو میبرد که چه چیزی ما را انسان میسازد و فناوری هوش مصنوعی چه آیندهای را برای بشریت در نظر دارد.
در بخشی از کتاب «بلید رانر: آیا اندروئیدها خواب گوسفندهای الکترونیکی میبینند؟» میخوانیم:
ریک گفت: «شما اندروئیدها تو وقتِ دردسر پشتِ هم رو نمیگیرین.» گارلند بهش تشر زد: «راست میگی. این دقیقاً همون استعدادِ ویژهاییه که شما آدمها دارین و ما نداریم. فکر کنم به این میگن همدلی.»
- بهترین کتابهای فیلیپ کی دیک؛ پیشگوی ادبیات علمی-تخیلی و خالق دنیای «بلید رانر»
۱۶- «ماشین زمان» اثر «اچ. جی. ولز» (The Time Machine)
- سال انتشار: ۱۸۹۵
- امتیاز در گودریدز: ۳/۸۹ از ۵
این کتاب کلاسیک، داستان دانشمندی ویکتوریایی را روایت میکند که ماشین زمان خود را آزمایش کرده و به آیندهای دور سفر میکند، جاییکه دنیایی بیخیال را پیدا میکند که توسط انسانهایی کودکصفت اشغال شده است. او قبل از بازگشت به جاییکه ماشین زمان خود را پارک کرده بود، مدتی را صرف کشف و کاوش رشد نوع بشر میکند؛ اما هنگام بازگشت متوجه میشود که ماشین زمانش ناپدید شده است. با ادامهی ماجراجوییاش، چهرهی تیره و پنهان این آیندهی به ظاهر مرفه آشکار میشود.
«ماشین زمان» بهعنوان یکی از اولین آثار علمیتخیلی که تا بهحال نوشته شده است، شما را به یک سفری پرهیجان و بدون خط داستانی پیچیدهای میبرد. در کل، این داستان درخشان و ساده، به شما این امکان را میدهد تا نقدهای برجستهی ادبیات اواخر دورهی ویکتوریا دربارهی دوگانگی و جنبههای تاریک جوامع را بهوضوح مشاهده کنید.
در بخشی از کتاب «ماشین زمان» میخوانیم:
وقتی کنجکاو همچین چیزهایی شدم، سؤالهای زیادی به فکرم رسید، مثلاً اینکه چطور شد که مردم سیارهٔ من انقدر ضعیف و کلهپوک شدن؟ فقط و فقط یک جواب به ذهنم میرسید: شرط میبندم که نداشتن کار (بیکاری) بشریت رو خراب کرده. انسان باید تلاش و تقلا کنه، با سختیها روبهرو بشه تا قوی، پرجنبوجوش و باهوش باقی بمونه.
۱۵- «ایستگاه ۱۱» اثر «امیلی سنت.جان مندل» (Station Eleven)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز در گودریدز: ۴/۰۷ از ۵
«ایستگاه یازده» در میان خطهای زمانی مختلفی از زندگی چند شخصیت کلیدی جابهجا میشود: یک بازیگر مرده، همسر اولش، عکاسی که تلاش کرد او را نجات دهد، دوست نزدیکش و یک بازیگر جوان مشتاق که شاهد مرگ او بود. بهنظر کافی نیست؟ زندگی آنها همچنین توسط یک آنفولانزای مرگبار مختل میشود که بیشتر تمدن بشری را نابود میکند.
در این رمان محبوب، امیلی سنت.جان مندل به بررسی معنای انسانیت میپردازد و تمام شرایطی که انسانیت را شکل داده، از آن میگیرد. این کتاب بهجای اینکه شما را با جهشهای عجیب غافلگیر کند، تأثیر عمیقی بر شما میگذارد؛ زیرا نشان میدهد که شرایط بسیار دشوار چگونه میتواند بر انسانها تأثیر بگذارد. در واقع، عمق تخیل و دقت در جهانسازی مندل به این کتاب پادآرمانشهری ریتمی عجیب شبیه به یک گزارش غیرداستانی میدهد، گویی او همهی اینها را از نزدیک مشاهده کرده است.
در بخشی از کتاب «ایستگاه ۱۱» میخوانیم:
… و صدها مایل پیاده رفت و تمام مدت با خودش به زبان فرانسه زمزمه میکرد، چون همهی وحشتهای زندگیاش را به زبان انگلیسی تجربه کرده بود و فکر میکرد تغییر زبان او را نجات خواهد داد.
۱۴- «هرگز ترکم مکن» اثر «کازوئو ایشیگورو» (Never Let Me Go)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- امتیاز در گودریدز: ۳/۸۵ از ۵
در ابتدای کتاب، با یک سرپرست در دههی سی سالگیاش آشنا میشویم که با برخورد با همکلاسیهای قدیمیاش، خاطرات دوران مدرسهاش را مرور میکند. در حالیکه به نظر میرسد این فقط کتابی برای نوجوانان است که به اشتباه به فهرست کتابهای پادآرمانشهری اضافه شده است، فریب نخورید: با فرو رفتن بیشتر در خاطرات کتی، عناصر یک جامعهی غیرمتعارف و هشداردهنده ظاهر میشوند.
سبک نوشتاری ساده اما احساسی ایشیگورو، پرسش همیشگی اخلاق را در عصری که تکنولوژی پزشکی به سرعت در حال پیشرفت است به تصویر میکشد. انتخاب دههی ۱۹۸۰ بهعنوان زمان رخدادهای «هرگز ترکم مکن» بهجای آیندهای دور، به داستان حسی از واقعیتی ترسناک میدهد که پیام ایشیگورو را بهراحتی به ذهن مخاطب منتقل میکند.
در بخشی از کتاب «هرگز ترکم مکن» میخوانیم:
خاطرات، حتی گرانبها ترین آنها، به شکل شگفتانگیزی سریع از یادمان محو میشوند. اما من این را قبول ندارم. خاطراتی که بیشترین ارزش را برایم دارند، هیچوقت برای من محو نمیشوند.
۱۳- «پرتقال کوکی» اثر «آنتونی برجس» (A Clockwork Orange)
- سال انتشار: ۱۹۶۲
- امتیاز در گودریدز: ۴ از ۵
در این دنیای نگرانکننده، بیگانگی جوانان به شکلی بسیار شدیدتر از موسیقی هوی متال آکنده از اضطراب جلوه میکند. قهرمان داستان، الکس، با دوستان شورشیاش از طریق خرابکاری و جنایات وحشیانه ارتباط برقرار میکند. همانطور که والدین و نهادهای اجتماعی سعی میکنند او را متوقف و به او کمک کنند، الکس دیدگاه متفاوتی نسبت به دوستانش و فرهنگ منزویای که در آن بزرگ شده پیدا میکند.
«پرتقال کوکی»، پر از خشونت، دستکاری روانشناختی و زبانی مخفی که از واژگان قرضگرفته شده از شکسپیر و روسی ساخته شده است کتابی آسان برای خواندن نیست. سیستم استادانهی زبان عامیانهای که برجس ایجاد کرده شاید سرشار از نبوغ باشد، اما توصیفات قدرتمند و هولناک او از خشونت چندان دلپذیر نیستند و کتاب را به اثری نسبتاً بحثبرانگیز تبدیل کرده است. با این وجود، کاوش در نارضایتی جوانان از انتظارات جامعه، که در زمان انتشار کتاب کاملاً مشهود بود، همچنان بینظیر و فوقالعاده بهموقع به نظر میرسد.
در بخشی از کتاب «پرتقال کوکی» میخوانیم:
«ولى خدا چى میخواد؟ خدا مىخواد ما مثل چوب خشک باشیم یا براى خوب یا بد بودن حق انتخاب داشته باشیم؟ آیا انسانى که بد بودنو انتخاب کرده، از انسانى که خوبى بهش تحمیل شده بهتر نیست؟»
۱۲- «ابلیس» اثر «استیفن کینگ» (The Stand)
- سال انتشار: ۱۹۷۸
- امتیاز در گودریدز: ۴/۳۵ از ۵
این داستان از قلم داستانپرداز بزرگ، استیفن کینگ، به نگارش درآمده است. روایتی ترسناک از خوبی و بدی و انسانیت و آشوب در دنیایی شکسته. این کتاب پادآرمانشهری ماندگار روایتگر داستان یک درصد مردم است، بهویژه سفرهای آنها پس از آزادسازی تصادفی یک سلاح بیولوژیکی مرگبار. درحالیکه هرجومرج در سراسر جهان در حال گسترش است، بازماندگان باید برای خودشان نظم جدیدی بسازند و در عین حال از عفونت دوری کنند. اما دو گروه متمایز، با تواناییهای ماورایی مختلف، به دو نتیجه کاملاً متفاوت دربارهی چگونگی روند ادامهی زندگی در جامعه میرسند و در نهایت وقتی داستانهایشان به هم نزدیک میشود، با یکدیگر روبرو میشوند.
روایت ماهرانهی کینگ خوانندگان «ابلیس» را در یک سفر هیجانانگیز قرار میدهد تا دردهای از دست دادن شخصیتها و همچنین امیدهایشان برای فردایی بهتر را کاوش کنند.
در بخشی از کتاب «ابلیس» میخوانیم:
هیچکس نمیتواند بگوید که چهچیزی در میان انسانی که قبلا بودهاید و انسانی که در آینده به آن تبدیل میشوید، چه میگذرد. هیچکس نمیتواند آن نقطهی پر از غم و تنهایی از جهنم را نشان دهد. هیچ نقشهای از آن تغییر وجود ندارد.
۱۱- «جاده» اثر «کورمک مککارتی» (The Road)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز در گودریدز: ۳/۹۹ از ۵
در تضاد با نظامهای دقیقی که تاکنون با آنها روبرو شدهایم، «جاده» ما را به جهانی میبرد که در اثر فاجعهای بینام از هم پاشیده است. زندگیهای عادی جای خود را به تقلاهای دیوانهوار برای یافتن غذا و لوازم برای کسانی که زنده ماندهاند دادهاند. در این وضعیت تاریک بخور یا خورده شو، پدری به همراه پسر خردسالش به سمت جنوب حرکت میکنند، با این امید که در زمستان پیش رو، آدمهای خوب را پیدا کرده و با آنها متحد شوند.
اشتباه نکنید: این کتاب واقعاً غمانگیز است. از فضاسازیهای تاریک گرفته تا از دست دادن دردناک انسانیت، چه از نظر جسمی و چه از نظر اخلاقی، این دنیای پس از انقراض در برابر چشمان خوانندگان از طریق نثر غمانگیز مککارتی جان میگیرد. بهجای به چالش کشیدن ساختارهای اجتماعی ما، این کتاب خوانندگان را تشویق میکند تا به درون خود بنگرند و دلسوزیهای خود را در دنیایی که به طور فزایندهای رقابتی و فردگرا شده است، بررسی کنند.
در بخشی از کتاب «جاده» میخوانیم:
دیگر هیچ فهرستی از کارهای روزانه که میبایست انجام شود در کار نیست. روزها به هیچ فردایی نمیانجامد. تنها همین ساعت از روز. چیزی به نام «روز بعد» وجود ندارد. همین ساعت از روز، به مفهوم «روز بعد» است. همهی چیزهای زیبا و ستایشانگیزی که آدمی به آن دلبسته است در درد ریشه دارد؛ از اندوه و از میان خاکستر سربرمیآورد.
۱۰- «بازیکن شماره یک آماده» اثر «ارنست کلاین» (Ready Player one)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- امتیاز در گودریدز: ۴/۲۳ از ۵
در این کتاب، نوجوانی به اسم وید واتس، به جستجوی هدایای مخفی در دنیای مجازی جامعهی بازیهای خود میپردازد و امیدوار است که پاداش کلانی ببرد: ارثیهی شرکت سازندهی بازی و ثروتهای خالق آن. اما چیزی که در ابتدا فقط نبردی مجازی بود، اکنون بسیار واقعی میشود؛ زیرا بازیکنان برای به دست آوردن این جایزهی هیجانانگیز با هم به رقابت میپردازند.
کتاب «بازیکن شماره یک آماده» از چندین جنبه جالب توجه است: نخست، در به تصویر کشیدن دنیای روزافزون نابرابری که وید در آن زندگی میکند و دوم، در فناوری پیشرفتهای که در کتاب آمده و از فناوریهای فعلی ما به دور نیست. اثر کلاین بهخوبی به ما یادآوری میکند که مرز میان واقعیت و مجازیسازی تا چه اندازه در حال محو شدن است و چگونه این موضوع میتواند بهعنوان راهی برای محو تقسیمات اجتماعی حیاتی نیز تلقی شود. اگر به بازیهای ویدئویی علاقهمندید، لذت زیادی از خواندن این کتاب خواهید برد.
در بخشی از کتاب «بازیکن شماره یک آماده» میخوانیم:
آدم بودن در اغلب اوقات عین فلاکت است. بازی ویدئویی تنها چیزی است که زندگی را تحملپذیر میکند.
۹- «سلاخخانه شمارهی پنج» اثر «کورت ونهگات» (Slaughterhouse-Five)
- سال انتشار: ۱۹۶۹
- امتیاز در گودریدز: ۴/۱ از ۵
در این کتاب، داستان راوی غیرقابلاعتمادی به نام بیلی پیلگریم را دنبال میکنیم که بین یادآوری خدمت خود در جنگ جهانی دوم و سالهای پس از بازگشت به آمریکا در نوسان است. در «سلاخخانهی شمارهی پنج» بهوضوح داستان مردی را مشاهده میکنیم که بهخاطر خشونت به لبهی پرتگاه روانی رانده شده است. زندگی بیلی زمانیکه توسط یک نژاد فضایی ربوده میشود و درک آنها از زمان و مرگ به طرز عجیبی بازتابدهنده احساسات غیرانسانیای است که بیلی در طول جنگ با آنها روبهرو شده است، به طرز باورناپذیری پیچیدهتر میشود.
اگرچه داستان کتاب ممکن است کمی چالشبرانگیز باشد، اما «سلاخخانهی شمارهی پنج» در هستهی اصلی خود به مسائل اخلاقی و مادیگرایانه میپردازد. آنچه واقعاً برجسته است، تصمیم ونهگات برای اجازه دادن به شخصیتش برای بازنگری به گذشته است، که به ما یادآوری میکند مواجهه با گذشته به اندازهی جستجو برای آینده، بخشی بزرگ از پیشرفت است.
در بخشی از کتاب «سلاخخانهی شمارهی پنج» میخوانیم:
انسان نمیتواند دربارهی قتلعام، حرفهای زیرکانه و قشنگ بزند، بعد از قتلعام، قاعدتا همه مردهاند، و طبعا نه صدایی از کسی درمیآید و نه کسی دیگر چیزی میخواهد. بعد از قتلعام انسان انتظار دارد آرامش برقرار شود و همین هم هست، البته به جز پرندهها. و پرندهها چه میگویند؟ مگر دربارهی قتلعام حرف هم میشود زد؟ شاید فقط بشود گفت: «جیک، جیک، جیک؟»
۸- «دوندهی هزارتو» اثر «جیمز دشنر» (The Maze Runner)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز در گودریدز: ۴/۰۵ از ۵
تا بهحال برایتان پیش آمده که صبح خیلی بدی داشته باشید و وقتی بیدار میشوید خود را در آسانسوری تاریک و کثیف پیدا کنید و نتوانید به یاد بیاورید چگونه به آنجا رسیدهاید؟ یا حتی هیچ چیز دیگری را نتوانید بهخاطر بیاورید؟ سپس ناگهان خود را در مبارزهای برای بقا در دنیایی پادآرمانشهری و پساآخرالزمانی بیابید؟ نه؟ این دقیقا همان اتفاقی است که برای توماس، شخصیت اصلی داستان، اتفاق میافتد.
دشنر کتاب خود را ترکیبی از کتابهای «سالار مگسها»، «بازی اندر» و «سوراخها» میداند. «دوندهی هزارتو» اولین تلاش دشنر برای تسخیر بازار ملی با نویسندگیاش بود و بر اساس استقبال گستردهای که داشت، میتوان گفت او موفق هم شد: این کتاب بیش از ۱۴ هفته در فهرست ۱۰ کتاب پرفروش نیویورک تایمز بود و تعداد زیادی از جوایز کتابهای نوجوان را به دست آورد.
در بخشی از کتاب «دوندهی هزارتو» میخوانیم:
«یه جورایی سخته که از یه آدم مرده بپرسی چه کاری رو اشتباه انجام داده.»
۷- «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی» (Brave New World)
- سال انتشار: ۱۹۳۲
- امتیاز در گودریدز: ۳/۹۹ از ۵
در این رمان کلاسیک پادآرمانشهری، دولت جهانی در سال ۲۵۴۰ میلادی جمعیت را نه از طریق دیکته کردن افکار، بلکه با بیحس کردن آنها با شادی کنترل میکند. به این ترتیب، «دنیای قشنگ نو» اثر آلدوس هاکسلی خوانندگان را با جهانی بهظاهر بیعیب و نقص آشنا میکند که در آن شهروندان، با مهندسی ژنتیکی، بیدغدغه و برخوردار از رفاه هستند. با توجه به تولید انبوه و فوردیسم، مصرفکنندگان شاد و شهروندان خوشبخت هاکسلی با چنین فناوریهایی رشد میکنند و از آنها رضایت دارند. بنابراین، تصور کنید هر کسی که از دنیای بیرون، دنیای وحشی، وارد این جهان شود، چگونه به نظر میرسد. و این دقیقاً همان چیزی است که رخ میدهد و تاثیر غمانگیزی دارد.
نکتهای که این رمان را بهیادماندنی و برجسته میکند، این است که نشان میدهد دولت نیازی ندارد که کتابها را ممنوع کند یا مخالفان را شکنجه دهد تا آنها را ساکت کند. فرهنگ ما میتواند صرفاً از طریق افراط و خوشگذرانی، خود را از عقلانیت و تفکر تهی کند.
در بخشی از کتاب «دنیای قشنگ نو» میخوانیم:
هلیکوپترها را نمیشود بدون فولاد ساخت، تراژدی را هم نمیشود بدون عدم ثبات اجتماعی ساخت.
۶- «سرگذشت ندیمه» اثر «مارگارت اتوود» (The Handmaid’s Tale)
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز در گودریدز: ۴/۱۴ از ۵
در این دنیای زمانی آیندهنگر، آمریکا توسط یک فرقهی مذهبی به تصرف درآمده و نظم کشور چندین قرن به عقب بازگردانده شده است. زنان بهطرز هولناکی به موجوداتی خانگی و تابع مردان تبدیل شدهاند؛ حتی با وجود اینکه تخریب محیط زیست و تأثیر آن بر باروری به این معناست که زنان بارور بهطور غیرعادی ارزشمندتر و مطلوبتر شدهاند. در میان این آشوب، آفرد، زن جوانی است که مجبور به فرزندآوری برای مردان طبقه حاکم شده است.
دنیای «سرگذشت ندیمه» بهطور قابلتوجهی با بسیاری از جهانهای دیگری که در کتابهای معروف پادآرمانشهری میخوانیم متفاوت است. با این حال، تمرکز آن بر تجربهی زنان، تنها ویژگی فوقالعادهی این کتاب نیست. سبک غیرمتعارف اتوود و خط داستانی متناوب کتاب به خوانندگان این اجازه را میدهد که این جهان پیچیده را پیش از آنکه داستان به اوج خود برسد و شاهکار اتوود را بهعنوان یکی از ارکان بزرگ ادبیات پادآرمانشهری به ثبت برساند، با سرعت خودشان کشف کنند.
در بخشی از کتاب «سرگذشت ندیمه» میخوانیم:
نگرانیشان از بابت فرار ما نیست. نمیتوانیم زیاد دور شویم. نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راههایی که فقط در درون آدم باز میشوند و به انسان روحیه و برتری میدهند.
۵- «فارنهایت ۴۵۱» اثر «ری بردبری» (Fahrenheit 451)
- سال انتشار: ۱۹۵۳
- امتیاز در گودریدز: ۳/۹۶ از ۵
در دنیایی که بسیاری از کتابدوستان آن را کابوسی وحشتناک میدانند، «فارنهایت ۴۵۱» داستان گای مونتاگ، یک آتشنشان را روایت میکند که به تدریج از شغل خود ناراضی میشود. او مأمور است تا کتابها را به آتش بکشد، نه اینکه آتشها را خاموش کند. متأسفانه، توجه کوتاهمدت جامعه دیگر نیازی به مطالعهی کتابها ندارد، و دولت استبدادی میخواهد از تفکر بیش از حد مردم جلوگیری کند (یا حداقل تا حد امکان آن را محدود کند). چیزی که دولت انتظارش را نداشت، این بود که مونتاگ ذهن خود را به روی اسرار کلمات مکتوب باز کند و تلاشی را برای نجات کتابها و همچنین ذهن اطرافیانش آغاز کند.
«فارنهایت ۴۵۱» به دنبال وحشت سرخ در دههی ۱۹۴۰ نوشته شد، دورانی که آمریکا دچار احساسات ضدکمونیستی شدیدی بود. این کتاب، نامهای عاشقانه به کتابها و هشدار بردبری در برابر سانسور رو به افزایش است، که در عصر دادههای کلان ما شاید بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
در بخشی از کتاب «فارنهایت ۴۵۱» میخوانیم:
همانطور که چاقو به سنگ چاقوتیزکنی نیاز دارد، اندیشه هم به کتاب نیاز دارد تا همیشه تازگیاش را حفظ کند.
۴- «بخشنده» اثر «لوئیس لوری» (The Giver)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- امتیاز در گودریدز: ۴/۱۲ از ۵
احتمالا این کتاب را از قبل میشناسید، اما اگر با آن آشنایی ندارید، خلاصهای از این کتاب را برایتان آوردهایم: «بخشنده» داستان پسر نوجوانی به نام جوناس است که در پادآرمانشهری بزرگ میشود که همه از کارهای روزمره و دنیای بیروح خود راضی هستند؛ من جمله جوناس. اما تمام اینها زمانی تغییر میکند که او به عنوان گیرندهی سرگذشت انتخاب میشود، نقشی که در آن باید همهی چیزهایی که دیگران فراموش کردهاند را بداند. این آغاز سفری است که در آن جوناس به حقایق سختی دربارهی دنیای خود پی میبرد و باید به نوعی با آنها کنار بیاید.
درحالیکه این داستان محبوب در مقایسه با دیگر رمانهای علمیتخیلی و پادآرمانشهری کوتاهتر است، اما پیامی قوی در خود دارد. لوری با وضوح تمام، خوانندگان را از طریق تردیدهای معصومانهی یک پسر در حال رشد هدایت میکند و به برجسته کردن مبارزه برای انتخاب بین آزادی فردی و امنیت میپردازد.
در بخشی از کتاب «بخشنده» میخوانیم:
بدترین قسمت نگهداری خاطرات، درد نیست. بلکه تنهایی آن است. خاطرات را باید تقسیم کرد.
۳- «سالار مگسها» اثر «ویلیام گلدینگ» (Lord of the Flies)
- سال انتشار: ۱۹۵۴
- امتیاز در گودریدز: ۳/۶۹ از ۵
یک پرواز تخلیه در زمان جنگ در جزیرهای متروکه سقوط میکند و تنها گروهی از پسران نوجوان بهعنوان بازماندگان آن باقی میمانند. این گروه از پسران که هرکدام از اقشار مختلف و با ویژگیهای متفاوت هستند، مجبور به سازماندهی خود برای بقا میشوند. در این میان، جامعهی کوچک آنها ترسناکترین ابعاد ذات انسانی را آشکار میسازد. «سالار مگسها» دردسرهای بزرگ شدن را در یک واقعهی واحد فشرده میکند و بدین ترتیب پیامدهای ویرانگر جهانی بیرحم و بینظم را به نمایش میگذارد.
در بخشی از کتاب «سالار مگسها» میخوانیم:
«عجب! پس فکر کرده بودی هیولا یه چیزی هس که شماها بتونین شیکارش کنین و بکشیدش!» یکی دو لحظه، تمامی جنگل را پژواک خندهای پر کرد. «تو میدونستی، مگه نه؟ که من یه تیکه از خودتم؟ که خیلی خیلی خیلی به تو نزدیکم! که من نمیذارم شماها از اینجا برین؟ که من میدونم اوضاع چرا اینجوریه؟»
۲- «۱۹۸۴» اثر «جورج اورول» (۱۹۸۴)
- سال انتشار: ۱۹۴۹
- امتیاز در گودریدز: ۴/۱۹ از ۵
اگرچه این اثر مشهور در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، اما داستان آن بهطرز پیشبینیشدهای در سال ۱۹۸۴ رخ میدهد. دنیای اورول فقط سه ملت با ابعاد قارهای را پیشبینی میکند که حداقل یکی از آنها توسط دولتی همهجا حاضر و ناظر اداره میشود. در این کشور، یک کارمند سانسورچی متوجه میشود که نسبت به نظام توتالیتر و تلاشهای آن برای نابودی تفکر و احساسات فردی دچار تردید شده و به زودی به دنبال دیگرانی میگردد که ممکن است در همان وضعیت او باشند.
علاوه بر میراثهای دیگر این اثر، آنچه که بیشتر از همه شگفتانگیز است، جهانسازی دقیق و پیچیدهای است که اورول به آن پرداخته است. با الهام از مشاهدات خود از جامعهی در آستانهی جنگ سرد، اورول مکانیزمهای پیچیدهای مانند دوگانهباوری و شعارهای متناقضی مانند جنگ صلح است را با چنان دقت و ارتباطی با واقعیت ایجاد کرده که به راحتی میتوان دید چگونه چنین دنیای خودکامهای میتواند وجود داشته باشد. و این حتی اشارهای به داستان خود کتاب نیست. یک سفر هولناک و غیرمنتظره که اطمینان میدهد «۱۹۸۴» برای همیشه در برابر آزمون زمان مقاومت خواهد کرد.
در بخشی از کتاب «۱۹۸۴» میخوانیم:
در تمامی ادوار ثبت شدهی تاریخ، و چهبسا از پایان «عصر نوسنگی»، در جهان سه نوع انسان بوده، «والا»، «میانه» و «پست». به شیوههای فراوان به زیرگروهها تقسیم شدهاند، نامهای گوناگون بیشماری داشتهاند، و تعدادشان، همچنان که موضعشان در قبال یکدیگر، در اعصار متفاوت دگرگونی یافته اما ساختار اصلی جامعه هرگز تغییر نکرده. حتی پس از خیزشهای اجتماعی سترگ و دگرگونیهای ظاهراً برگشتناپذیر، همین شکل همواره خویشتن را مجدداً مستقر ساخته، دقیقاً بهسان چرخشنمایی که همواره به وضعیت اعتدال بازمیگردد، هرقدر هم آن را به سمت دیگر هل بدهیم.
اهداف این سه گروه کاملاً سازشناپذیرند. هدف افراد والا این است که جایگاهشان را حفظ کنند. هدف افراد میانه این است که جانشین افراد والا بشوند. هدف افراد پست – هرگاه هدفی داشته باشند، زیرا معمولاً چنان زیر سنگینی فلاکت له شدهاند که فقط به صورت ادواری به چیزی بیرون از زندگی روزمرهی مشقتبارشان آگاهی مییابند؛ این از ویژگیهای افراد پست به شمار میآید – این است که هرگونه تمایز را ملغا کنند و جامعهای پدید بیاورند که آنجا تمامی انسانها برابر باشند.
- با دنیای کابوسوار ۱۹۸۴ اورول آشنا شوید
۱- «عطش مبارزه» اثر «سوزان کالینز» (The Hunger Games)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز در گودریدز: ۴/۳۴ از ۵
با بازگشت به موضوع زندگی تحت حکومتهای توتالیتر، به داستان کتنیس اوردین میرسیم و اینکه چگونه در یک برنامهی وحشتناک تلویزیونی به نام عطش مبارزه به شهرت میرسد. اگر با این کتاب آشنا نیستید، این برنامه شامل انتخاب تصادفی دو نفر از هر منطقهی کشور است که به میدانی عظیم ومرگبار برده میشوند و مجبور میشوند با هم بجنگند و یکدیگر را بکشند تا تنها یک نفر زنده بماند، و همه اینها برای سرگرمی طبقه حاکم است.
این داستان هیجانانگیز برای بقا، که بخشی از یک مجموعهی سهجلدی است، تقریباً بلافاصله پس از انتشار در سال ۲۰۰۸ به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد. «عطش مبارزه» نهتنها جامعهای تحریفشده و سلسلهمراتبی را به تصویر میکشد، بلکه دربارهی یافتن راهی برای غلبه بر مشکلات و نشان دادن نادانی مضحکی است که مردم میتوانند نسبت به رنج دیگران داشته باشند.
در بخشی از کتاب «عطش مبارزه» میخوانیم:
وانگهی، شکست بدون مبارزه در طبیعت من نیست، حتی زمانی که همهچیز توقفناپذیر بهنظر میرسد.
- نگاهی به کتابهای «بازیهای گرسنگی»؛ نقطه عطف ادبیات داستانی نوجوانان
منبع: reedsy