در چند دههی گذشته، دنیای انیمه به خاطر طیف گستردهای از ژانرها و داستانهایی مشهور شده است که از طریق شخصیتهایی تازه به نمایش گذاشته میشوند. طرفداران با این انیمهها خندیدهاند، گریه کردهاند و از اینکه داستانها و مضامین متنوع تا چه حد در این سریالها پیشرو هستند، شگفتزده شدهاند. بخش زیادی از این موضوع به هنر چشمگیر انیمیشن مربوط میشود، اما حتی قبل از اینکه این تصاویر بخواهند شروع به حرکت کنند، این رنگها هستند که کاراکترهای انیمهها را به زندگی میآورند. چه یک انیمه از ابتدا با ذهنیت انیمه ساخته شده باشد و چه انیمههایی که از کمیک و مانگا الهام گرفتهاند، استفاده از رنگها در این مجموعهها از چیزی که اغلب ما به آن توجه میکنیم اهمیت بیشتری دارد. در حالی که نوشتار، پسزمینه و دنیای پشت شخصیتها مهم است، اما انتخاب رنگ در طراحی این کاراکترهای انیمه به همان اندازه اهمیت دارد؛ به عنوان مثال، فرنچایز «دراگون بال» (Dragon Ball) را در نظر بگیرید. لباسهای رنگارنگ و جسورانهی گوکو به هیجان این سریال میافزاید و ما میتوانیم با استفاده از تئوری رنگ نشان دهیم چرا و چگونه رنگ نقش مهمی در طراحی کاراکترهای انیمه ایفا میکند.
طراحی گوکو و اهمیت رنگ نارنجی در انیمه
جدا از اینکه انیمهبازها چه رویکردی نسبت به فرنچایز «دراگون بال» دارند و آن را تماشا میکنند یا نه، هیچکس نیست که بتواند تأثیر شخصیت اصلی این انیمه و طراحی کاراکتر او را انکار کند. انتخاب رنگ نارنجی برای لباسهای گوکو معنایی دارد. تئوری رنگ ثابت میکند که انتخاب رنگ نارنجی فراتر از یک رنگ جذاب است که سریع چشم را به سمت خود جلب میکند؛ بلکه این رنگ، به رشد شخصیتی گوکو کمک کرده و تأثیر بهسزایی بر صنعت انیمه گذاشته است.
اگر گشتی در اینترنت بزنید، میبینید که مقالههای مختلفی از رنگهای گوناگون و روانشناسی پشت آنها حرف میزنند؛ اما همه اتفاق نظر دارند که رنگ قرمز بیش از هر رنگ دیگر چشم افراد را گرفته و آنها را به سمت خود میکشاند؛ مثلا از نظر روانشناسی رنگ قرمز میتواند مشتریان را به خرید ترغیب کند؛ زیرا به سادگی میتواند چشمها را به سمت خود بگرداند. بنابراین، رنگ نارنجی روشن انتخاب مناسبی برای یک نقش اصلی به نظر میرسند. اما نارنجی تنها به این دلیل برای گوکو انتخاب نشده که بینندگان را جذب کند؛ در تئوری رنگ نارنجی به طور معمول با مفاهیمی مثل خوشبینی و انرژی جوانی گره خورده است. به دلیل اینکه گوکو میتواند تا حد زیادی نابالغ و بیتجربه رفتار کند، رنگ نارنجی لباسهایش برای شخصیت او عالی است. گوکو چهرهی اصلی جنگجویان Z است، بنابراین شخصیتهای فرعی که لباس نارنجی Gi را میپوشند میتوانند نشان دهندهی این باشند که چگونه از او الهام گرفته و پشت سر گوکو قدم برمیدارند. اضافه شدن رنگ آبی زیبایی مکملی را به وجود میآورد و همچنین نشان دهندهی اعتماد است و تصویری مثبت از کاراکتر ایجاد میکند.
- دراگون بال: معرفی مانگاها، انیمهها، بازیها و جهان دراگون بال
رنگهای اولیه که به عنوان رنگهای پایه هم شناخته میشوند، رنگهایی هستند که از ترکیب رنگهای دیگر ساخته نمیشوند؛ مثل قرمز، زرد و آبی. رنگهای ثانویه رنگهایی هستند که از ترکیب مساوی دو رنگ اصلی ایجاد میشوند؛ مثلا ترکیب قرمز و آبی بنفش را میسازد؛ یا زرد و قرمز نارنجی میسازد. نکتهی جالب دربارهی استفاده از رنگهای پایه و ثانویه در انیمه این است که رنگها در دهههای پیشین، آنطور که حالا به آن عادت داریم در انیمهها استفاده نمیشدند. قبل از دههی هشتاد میلادی، به سختی میتوانستید رنگهای ثانویه (مثل بنفش، نارنجی یا سبز) را در طراحی کاراکترهای انیمه پیدا کنید. اولین بار در سال ۱۹۸۶ میلادی بود که «دراگون بال» در ژاپن پخش شد. اما نارنجی پررنگ کاراکتر گوکو اولین باری نبود که یک انیمه از رنگ به نحو معناداری در تصویر استفاده میکرد. «مسابقه سرعت» (Speed Racer) اولین انیمهای است که از رنگهای روشن برای طراحی شخصیت اصلی خود بهره برد. یکی از رنگهای ثانویه که مکرر در طراحی کاراکترها استفاده میشد صورتی بود که به ویژه در طراحی شخصیتهای زن «مسابقه سرعت» کاربرد داشت.
«دراگون بال» اما یکی از اولین انیمههایی بود که برای طراحی کاراکترهای خود (همهی کاراکترها و نه فقط شخصیتهای اصلی) از رنگهای پایه فاصله گرفته و رنگهای ثانویه را به طراحیها اضافه کرد. البته استفاده از رنگ صورتی برای شخصیتهای زن به یک سنت تبدیل شده بود که «دراگون بال» نیز تا سالها به آن وفادار بود؛ اما به تدریج، این سنت را کنار گذاشت. در میان انیمههای دههی هشتاد و دههی نود میلادی، فرنچایز «دراگون بال» بیشترین استفاده از رنگهای گوناگون را دارد که نشان میدهد راه تازهای برای طراحی شخصیتهای انیمه در حال شکلگیری بود؛ البته استفاده از رنگهای متنوع تنها به کاراکترها منحصر نمیشود و میتوانید این تفاوت تدریجی در چگونگی استفاده از رنگها را در پسزمینههای انیمه هم ببینید.
مقدمهای کوتاه دربارهی تئوری رنگ، در انیمه و خارج از آن
از زمان غارنشینان، بشر با رنگها آزمون و خطا کرده است. تئوری رنگ به مطالعهی نحوهی عملکرد رنگها با هم و تأثیر آنها بر احساسات و ادراکات ما گفته میشود. امروزه، تئوری رنگ در هر چیزی که به طراحی مربوط میشود، کاربرد دارد؛ مثلا طراحی داخلی و خارجی، بازاریابی و تبلیغات، طراحی محصول، طراحی شخصیت و غیره. در اصل، هر رنگی که بشر میشناسد، از بازتاب نور حاصل میشود، به همین دلیل طراحان و نظریهپردازان رنگ، اغلب از اصطلاح «طیف نور» استفاده میکنند. انیمه «دراگون بال» و به ویژه گوکو نشان میدهد که تئوری رنگ نقش عمدهای در طراحی داشته است. مطالعات در طول دههها ثابت کرده که رنگهای خاص تأثیرات عاطفی و ذهنی خاصی بر افراد دارند. برای داستان سرایی بصری، تمرکز بیشتر روی تأثیر احساسی رنگها است؛ با این حال، اخیرا انیماتورها باید چیزهای تازهای مثل تأثیر افکتها، ضرب انیمیشن و نورپردازی را هم در کنار تئوری رنگ در نظر بگیرند تا بتوانند به بهترین شکل با احساسات بیننده بازی کنند.
رنگ میتواند نحوهی درک ما از شخصیت و پیام یک کاراکتر را که توسط مخاطب دریافت میشود تغییر دهد. یکی از ابزارهای قابل اعتمادی که طراحان هنگام انتخاب طرحهای رنگی میتوانند به آن رجوع کنند، دایره رنگ است، یک دایره شبیه رنگینکمان که به صورت بصری نشان میدهد که چگونه هر رنگ در یک طیف نوری به رنگ بعدی منتقل میشود. طراحان میتوانند بر اساس معنای پشت هر رنگ تصمیم بگیرند که کدام را انتخاب کرده و از آن برای طراحی کاراکتر خود بهره ببرند. البته انتخاب یک رنگ برای تکمیل یک طرح کافی نیست، بنابراین انتخاب دقیق رنگهای متعادل باید در نظر گرفته شود. هر طراح میتواند ببیند که چگونه رنگها در دایرهی رنگ مکمل هم هستند یا با هم برخورد میکنند.
به طور خلاصه، یک رنگ روشنتر میتواند سرزندگی بیشتری را نشان دهد؛ در حالی که رنگ کسلکنندهتر (مثل خاکستری) همان احساس کسلکننده و خستهکننده را هم منتقل میکند. همچنین بین رنگهای سرد و گرم هم در طول دایرهی رنگ تفاوت وجود دارد. رنگهای گرم به قرمز نزدیکتر هستند و احساسات نامنظم را تحریک میکنند، در حالی که رنگهای سرد به آبی نزدیکتر هستند و جلوهای آرامبخش دارند. اگر رنگ پایهی گوکو به جای نارنجی قرمز بود، احساسی که به بیننده منتقل میشد میتوانست کاراکتر گوکو را یک شخصیت تهاجمی و پرخاشگر نشان دهد. عدم تعادل رنگ آبی در طراحی او نیز تأثیری مهم بر احساسی که ما از شخصیت گوکو دریافت میکنیم دارد. رنگ های گرم و سرد دوگانگی هر شخصیتی را که Gi پوشیده است نشان میدهد.
رنگهای سرد (مثل آبی، سبز، بنفش) با شخصیتهای آرام، باهوش یا مرموز شناخته میشوند. آبی میتواند نشاندهندهی آرامش یا غم باشد، سبز را میتوان به عنوان نمادی از طبیعت یا حسادت در نظر گرفت و بنفش در طول تاریخ اغلب نشاندهندهی سلطنت یا رمز و راز بوده است. رنگهای خنثی، مثل سیاه، سفید و خاکستری میتوانند نشاندهندهی پیچیدگی، بی طرفی یا ابهام یک کاراکتر باشند. دیدن رنگ سفید خلوص یا معصومیت کاراکتر و خاکستری برای پیچیدگی یا بیطرفی به ذهن بیننده مخابره میشود. رنگ سیاه اغلب برای افراد شرور یا شخصیتهایی با گذشتهی تاریک به کار برده میشود. برای مثال، ترکیب رنگی کاراکتر وجیتا در «دراگون بال» آبی تیره با موهای سیاه است. طراحی رنگی تیرهی او، طبیعت جدی، شدید و گاه بیرحم او را منعکس میکند. رنگهای تیره حس قدرت و جدیت را منتقل میکنند که با نقش وجیتا به عنوان یک جنگجوی قدرتمند و توسعهی شخصیت پیچیدهی او از شرور انیمه تا ضدقهرمان «دراگون بال» مطابقت دارد. این رنگ همچنین با میراث او به عنوان یک جنگجو و سایان ارتباط پیدا میکند.
در واقع، «دراگون بال» به طور ویژهای از رنگها در لایههای مختلف داستانی خود استفاده میکند که حتی فراتر از تئوری رنگ میرود؛ همانطور که گفتیم، رنگهای پایه قرمز، زرد و آبی هستند. شکل اولیهی سوپرسایان جین قدرتی است که توسط سایانها در زمان دگرگونیهای فانی استفاده میشود و برای همین به رنگ زرد است. سوپرسایان گاد (Super Saiyan God) به خاطر قدرت چشمگیر و شدیدی که دارد از رنگ تند و شدید قرمز هم استفاده میکند؛ یا میتوانیم به کاراکتر برولی در «دراگون بال» اشاره کنیم که با رنگ سبز شناخته میشود. سبز یک رنگ ثانویه است که از نظر منطقی برای کاراکتر برولی جواب میدهد؛ زیرا قدرت افسانهای برولی ناشی از یک جهش است که اتفاقا خبر از یک امر نادر دارد. از آنجا که این فرم از هر فرم معمولی سون گوکو قویتر است، در نتیجه یک رنگ سبز پررنگ دارد. از نظر چاکرا هم رنگ سبز برولی منطقی است؛ زیرا در کنار صورتی که رنگ چاکرای قلب است قرار میگیرد. چاکرای قلب نه تنها نماد عشق شدید، بلکه خشم است و اساسا احساسات شدید را نشان میدهد که ثابت میکند چرا فرم افسانهای برولی چنین قدرت بالایی دارد؛ زیرا احساسات باعث قدرتمندتر شدن ساییان میشود و با خشم کنترلنشدهای (که یک احساس شدید است) منطقی به نظر میآید که رنگ سبز برای برولی به کار برود.
- «ناروتو» چگونه راه را برای انیمههای شونن هموار کرد؟
استفادهی عامدانه از رنگها منحصر به «دراگون بال» نیست و در انیمههای دیگر نیز میتوانید نمونههای آن را ببینید؛ برای مثال، لباس ناروتو نارنجی است که با طبیعت پرانرژی و خوشبین و مصمم این کاراکتر ارتباط دارد. نارنجی روشن لباس او شخصیت پر جنب و جوش و سرزندهی او را منعکس کرده و او را به عنوان قهرمان داستان از دیگران متمایز میکند. استفاده از رنگهای روشن مانند نارنجی و آبی باعث ایجاد حس انرژی و هیجان میشود و با نقش ناروتو به عنوان یک شخصیت عملگرا تناسب دارد. در انیمه «سیلور مون» (Sailor Moon) رنگهای پاستلی مانند صورتی، سفید و آبی و استفاده شده است.؛ مثلا اوساگی تسوکینو یک دختر نوجوان شاد، خوش قلب و تا حدودی دست و پا چلفتی است. رنگهای پاستلی لباس ملوانی او بر طبیعت جوان و ملایم او تأکید میکنند و همزمان، احساسی رویایی و جادویی به انیمه میدهند که با ژانر انیمههای دخترانه هماهنگ است. رنگهای پاستلی همچنین اغلب با معصومیت و زنانگی مرتبط هستند؛ تمهایی که درمرکزیت انیمه «سیلور مون» قرار میگیرند.
رنگ نارنجی نماد یک دورهی مهم در تاریخ انیمه است
برخی از انیمهها به مرور جا پای «دراگون بال» گذاشته و از طراحی کاراکترهای آن الگو گرفتند. در طول تاریخ انیمه، بسیاری از رنگها به عنوان رنگ پایه برای طراحی کاراکترهای اصلی انیمهها استفاده شدهاند، اما در میان آنها، به نظر میرسد که رنگ نارنجی محبوبترین باشد. اگر به انیمههایی مثل «دراگون بال زی» «بلیچ» (Bleach) و «ناروتو» (Naruto) فکر کنید، اولین تصاویری که به ذهنتان میرسد با رنگ نارنجی گره خوردهاند. ماهیت پرانرژی این رنگ، که بازتابی از شور جوانی است، با کاراکترهای انیمههای شونن ارتباط نزدیکی دارد و برای همین، در طراحی اغلب شخصیتهای نوجوان و پرنشاط این انیمهها از رنگ نارنجی استفاده شده که همزمان که کاراکترهایی بااراده هستند، مدام خود را در موقعیتهای خطرناک مییابند. پس از گذر از سالهای اولیهی دههی دوهزار میلادی، به مرور این رنگ از کانون توجهات خارج شد.
رنگ نارنجی با اینکه همچنان یک رنگ چشمگیر است و مخاطب را جذب میکند، اما به دلیل استفادهی مکرر از آن در طراحی کاراکترهای اصلی انیمه به یک رنگ تکراری تبدیل شده است؛ برای همین اگر به انیمههای سالهای اخیر نگاهی بیندازید، دیگر به شکل سالهای اوایل دوهزار شاهد غلبهی رنگ نارنجی بر انیمه نیستید. الان هر کسی که از عنصر نارنجی در طراحی کاراکترهایش استفاده کند (به ویژه اگر این کاراکتر در یک انیمهی شونن باشد) همه انگ تقلید از انیمههای کلاسیک را به او میزنند؛ مثلا هر کسی که لباس نارنجی داشته باشد، به سرعت با ناروتو و گوکو مقایسه میشود؛ یا اگر کاراکتری موهای نارنجی داشته باشد، سریع او را به ایچیگو کوروساکی «بلیچ» ربط میدهند. البته طراحان انیمه میتوانند جنبههای دیگر کاراکتر را به نحوی تغییر دهند که حتی با وجود رنگ نارنجی، شخصیت آنها از شخصیتهای انیمههای کلاسیک متمایز شود؛ مثلا انیمه «ناکجاآباد موعود» (The Promised Neverland) شخصیت اصلی به نام اما (Emma) دارد که موهایش نارنجی است؛ اما چون سایر جنبههای طراحی کاراکتر او و شخصیتش تفاوت زیادی با ایچیگو دارد، کسی این ایراد را مطرح نمیکند که سازندگان «ناکجاآباد موعود» از «بلیچ» تقلید کردهاند.
امروزه به نظر میرسد گرایشی به سمت طراحیهای واقعگرایانه و دوری از رنگهای متنوع شکل گرفته است. فاصله گرفتن از رنگهای روشنی مثل نارنجی در طراحی کاراکترها انیمه، فقط به تلاش سازندگان برای دوری از مقایسه اشاره ندارد؛ بلکه نشان میدهد بسیاری از انیمهها از داستانهای شاد و پرانرژی فاصله گرفته و به سمت روایتهای تاریکتری رفتهاند. جذابیت این ترند را میتوان ناشی از محبوبیت انیمههایی چون «حمله به تایتان» (Attack On Titan) و «توکیو غول» (Tokyo Ghoul) دانست که داستانهای تیره و تاری دارند. رنگی مثل نارنجی در دنیای چنین انیمهها جایی ندارد. برای همین رنگهای تاریکتری مثل سیاه، سرخابی و بنفش طی سالهای اخیر محبوبیت بیشتری پیدا کرده و سروکلهاشان در انیمهها پیدا شده است. در چنین موقعیتی، رنگها دیگر معنای تازهای پیدا میکنند؛ برای نمونه، رنگ سفید همیشه جایگاه خودش را در انیمه داشته است، اما وقتی در انیمههای تیره و تار از رنگ سفید استفاده میشود، به خاطر تضادی که با رنگهای تاریکتر برقرار میکند، یک معنای کاملا تازه به موقعیت میدهد.
معناشناسی و زیباییشناسی در طراحی انیمه
امروزه طراحان و انیماتورها در دنیای انیمه کار سختتری نسبت به دهههای پیشین دارند. مثل آنچه در «دراگون بال زی» و با کاراکتر گوکو مثال زدیم، انتخاب یک رنگ برای طراحی شخصیت، مساوی است با توسعهی آن شخصیت از نظر داستانپردازی. چه مخاطب به طور آگاهانه متوجه آن شود یا نه، انتخاب هر رنگ معنای متفاوتی دارد که میتواند تکمیلکنندهی ویژگیهای دیگر یک کاراکتر باشد. از آنجا که هر شخصیت در انیمه، داستان، پسزمینه و ویژگیهای خاص خودش را دارد، رنگهایی نیز که برای طراحی او استفاده میشود باید معنا و هدف خاصی داشته باشند. این به بهترین وجه در انیمههایی با گروه کاراکترهای وسیع و طیف گستردهای از رنگها بازتاب پیدا میکند؛ مثل «ناروتو»، «وان پیس» (One Piece)، «مدرسه قهرمانانه من» (My Hero Academia) و «شیطانکش» (Demon Slayer) که در آنها رنگها نشاندهندهی ویژگیهای شخصیتی کاراکترها هستند.
در مقابل، انیمههایی داریم که آنقدرها هم خوشحال و رنگارنگ نیستند؛ اما تئوری رنگ حتی در این مجموعهها هم نقش عمدهای در طراحی کاراکترهای انیمهها ایفا میکند. میتوان از انیمههایی مثل «دفترچه مرگ» (Death Note) یا «جوجوتسو کایسن» (Jujutsu Kaisen) نام برد که با اینکه در طراحیهای آنها، رنگهای متفاوتی برای کاراکترهای متفاوت به کار رفته است، اما این تفاوتها را تنها در جزئیات شخصیتها پیدا میکنید و رنگهای پایه جای زیادی در این انیمهها ندارند. این رنگهای تیرهتر بار احساسی سنگینی را به دوش میکشند که با داستان این انیمهها هماهنگی دارد. انیمههایی که لحن تیره و تاریکی دارند، مثل «حمله به تایتان»، از طریق فقدان رنگهای متنوع، به ویژه رنگهای پایه، بر تیرگی داستان خود تمرکز میکنند.
- ۲۵ شخصیت انیمهای برتر در تاریخ از بدترین به بهترین
در انیمههایی که رنگهای پایه و پرنشاط به طور مکرر در آنها استفاده میشود، طراحان باید مراقب بالانس رنگها هم باشند تا این رنگها چشم بیننده را نزنند. به همین دلیل طراحان باید به تئوری رنگ و دایره رنگها رجوع کنند. توازن رنگها به این بستگی دارد که هر رنگ در کجای این دایره قرار میگیرد. هر کدام از این رنگها میتوانند به لایههای معنایی شخصیتها نیز بیفزایند و یک کاراکتر خوشساخت تحویل مخاطب دهند. اگر بخواهیم تنها بر رنگها تمرکز کنیم، میتوانیم بگوییم که استفادهی هوشمندانه و هدفمند از لایههای رنگها در طراحی کاراکترها، میتواند جلوهی بصری عالی برای انیمه ایجاد کند؛ مثلا تصور کنید گوکو از سر تا پا نارنجی بود، یا اما در «ناکجاآباد موعود» موهای سبزی داشت که همرنگ چشمهای سبزش بودند. متوجه میشوید که حتی بدون اینکه بخواهیم به عمق ماجرا و جزئیات پیچیدهی لایههای رنگ وارد شویم، توازن و بالانس رنگها در انیمه از چه اهمیت بالایی برخوردار است. انتخاب لایههایی از رنگ که مکمل یکدیگر هستند و ویژگیهای شخصیتی یک کاراکتر را نشان میدهند در طراحی انیمه بسیار مهم است.
استفاده از رنگ برای تعیین ارتباط کاراکترها
یکی از ویژگیهای جذاب انیمه این است که میتوان داستانهایی چندلایه با آن روایت کرد. گاه در قالب این داستانها، لایههای پیچیدهای از روابط بین شخصیتی گنجانده شده است. این روابط در برخی از انیمهها به هستهی مرکزی داستان تبدیل میشوند و رنگها میتوانند در قالب بصری این روابط و پویایی را برجسته کنند. برای نمونه، در انیمههای عاشقانه میتوان به نحوی از رنگها استفاده کرد که تنها از طریق تصویر نشان میدهد دو کاراکتر نسبت به هم تمایل دارند. اگر دقت کرده باشید، میبینید که در بعضی انیمهها، برای کاراکترهای عاشق و معشوق از رنگهایی استفاده میکنند که با هم هماهنگ هستند یا به هم میآیند، درست مثل خود کاراکترها که از نظر شخصیتی به هم میآیند. در انیمه «سبد میوه» (Fruits Basket) رنگ صورتی برای توهرو با رنگ قرمز گرم کیو به خوبی در کنار هم قرار میگیرند. رنگ آبی روشن چشمان یوکی با رنگ سبز روشن ماچی به خوبی ترکیب میشود. البته گاهی تضاد رنگی هم به کار میآید؛ مثلا در داستانهایی که دو کاراکتر کاملا متضاد از دشمنهای خونی به عشاق تبدیل میشوند، میتوانید تضاد رنگی طراحی کاراکترهایشان را ببینید که با هم تداخل پیدا میکنند، اما استفاده از همین رنگهای متضاد بار معنایی ویژهی خودش را دارد.
دوستان هم میتوانند پویایی و روابط خود را به زبان رنگها به بیننده نشان دهند. گاهی اوقات، رنگهایی که برای دو کاراکتر استفاده میشود به نحوی با هم هماهنگ هستند که تطابق شخصیتی آنها را به تصویر میکشد. در انیمه «خاطرات یک داروساز» (The Apothecary Diaries) اینطور به بیننده القاء میشود که کاراکتر مائومائو با لیدی گیوکیو موقعیت امنی دارد و این به خاطر رنگ صورتی است که در طراحی کاراکتر لیدی گیوکیو استفاده شده که احساسی خوشایند به ذهن بیننده منتقل میکند. رنگ صورتی شاید در دایرهی رنگ در تضاد با رنگ سبز مائومائو قرار بگیرد، اما استفاده از رنگهای متضاد در اینجا، نشاندهندهی تقابل کاراکترها از نظر شخصیتی است و نه دشمنی میان آنها. طراحی کاراکترهای دیگری که رنگ اصلی شخصیت آنها تیره است، به این نکته اشاره دارد که کار کردن با آنها به همین راحتیها نیست.
وقتی پایههای رنگی کاراکترها کاملا برعکس هم باشد، به این معنی است که تا حدی شخصیت آنها در تضاد با یکدیگرند. استفاده از رنگهای برعکس اغلب در میان کاراکترهایی در انیمه استفاده میشود که با هم دشمنی دارند یا رقبای سرسختی هستند. هم در «دراگون بال زی» و هم در «ناروتو» قهرمان داستان نارنجی میپوشد که کاملا برعکس رقیبان آنهاست که در طراحی لباسشان رنگ آبی برجسته میشود. «مدرسه قهرمانانه من» تضاد بین میدوریا و باکوگو را با تضاد بین رنگهای قرمز و سبز نشان میدهد. از طریق علم و هنر تئوری رنگ، طراحان، چه داخل و چه خارج از صنعت انیمه میتوانند احساسات و افکار افراد را بدون اینکه متوجه شوند کنترل کنند. به طور خاص در طراحی کاراکتر، راههای متعددی وجود دارد که انتخاب رنگ، حس و معنای شخصیت فردی را تغییر میدهد. تعادل رنگ در محیط پیرامون شخصیت اصلی و طرحهای رنگی دوستان و دشمنان قهرمان میتوانند یک انیمهی درست و درمان بسازند که لایههای مختلفی در داستانسرایی بصری آن وجود دارد. با تنوع بسیار زیادی که در معانی رنگها وجود دارد، نمیتوان راه سادهای برای توصیف طراحی انیمه از طریق رنگ پیدا کرد جز آنکه استفاده از رنگ در انیمه، اهمیتی بسیار فراتر از آن چیزی دارد که در نگاه اول به نظر میرسد.
منبع: CBR