طرفداری | در بازی پرسپولیس – الاهلی، بازیکنان پرسپولیس از آغاز بازی چندین موقعیت گل را از دست دادند. موقعیتهایی که یکی پس از دیگری به شکلهای مختلفی از دست رفتند. معمولا با زدن یک گل این طلسم میشکند اما اگر این اتفاق نیفتد هرچه بگذرد کار سختتر میشود.
در کار با تیمها و سرمربیان مختلف بارها با این سوال و مشکل روبرو شدم که تیم من موقعیتهای بسیاری ایجاد میکند اما به گل نمیرسد. عموما شانس را هم دخیل میدانند اما قضیه چیست؟
بخش بزرگی از این مشکل که در بازی پرسپولیس هم دیدیم تفاوت سطح کیفی فنی و نکات ضربات به چهارچوب است که حتما نیاز به تمرینات ویژه دارد اما بخش روانشناختی قضیه جای دیگریست.
از دست دادن موقعیتهای ساده و ضرباتی که به اصطلاح فوتبالیها دروازهبان را گرم میکند روی موقعیتهای گل بعدی موثر است. خوردن گل در دقایق ابتدایی بازی نیز تاثیر بسیار زیادی بر روان بازیکنان میگذارد که روی از دست دادن موقعیتهای گل موثر است. از من میشنوید دقایق ابتدایی را خیلی جدی بگیرید، حتی ثانیههای نخست.
پس چه اتفاقی میافتد که تیمی مثل رئال مادرید با وجود نداشتن موقعیت گل و گل خوردن و موقعیت گل زیاد تیم حریف بازهم برندهی بازی میشود؟ باید در کلیدواژهی شخصیت تیمی و باور تیمی این موضوع را دنبال کرد. این دو مولفه بسیار بر آرامش تیمی و همان چیزی که فوتبالی ها به آن شانس میگویند تاثیر خواهد داشت.
برای ساخت چنین باوری و چنین شخصیتی باید زمانی طولانی بگذرد که گاهی تعویض سرمربی یا شاکلهی کلی بازیکنان آسیب به این شخصیت وارد میکند. اتقاقی که برای پرسپولیس افتاد و زمان میبرد بازسازی شود.
توصیهی من به سرمربیان این است برای دقایق ابتدایی و انتهایی نیمهی اول و دوم برنامهی ویژه داشته باشند. بازیکنان را از نظر روانی آمادهی خوردن گل کنند و با آگاهی دادن به اینکه برای همین دقایق هم برنامه دارند و به بازی برمیگردند به آنها تلقین مثبت کنند.
اگر نتوانیم از نظر روانی تیم را در مواقع گل نزدن مدیریت کنیم، با تعویض ها، تغییر پستها، صحبتها و… به مرور تیم از نظر روانی دچار خستگی شده و ممکن است با نا امیدی دقایق انتهایی شانس را برای زدن گل بیشتر به تیم حریف بدهند.